، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

پرنسس زیبای ما

اولین حمام آتریساتوخونه خودمون

اگرتونبودی باران هاهمه دلگیرمی شدن وهیچ مادری عاشقانه زیرباران بی چترلبخندنمی زد.... اگرتونبودی آسمان باهمه حجم آبی اش درچشمان همیشه خیس هرپدری دل گیرترازحجم چهاردیواری کوچکی می شدکه به زندانی کوچک بیش نمی ماند اگرتونبودی شمعدانی های لب پنجره ,اینگونه زیباگل نمی کرد,وعطرسیب دیگرمعنایی نداشت اگرکودک نبودنه پدرمعنایی داشت ونه هیچ مادری بهشتی می شد دخترم خوشحالم که باهستی وبابودنت لغت نامه خانواده مارامفهوم دارکردی سلام عزیزم ,خوبی جیگرطلا؟ امروزروزاول وباراولی هست که بامامان حمام کردی (خوب بودمگه نه) کلاآب وحمام روخیلی دوست داری اماتعجب کرده بودی که این حمام باحمام های دفعه های قبل فرق داره دفعه های قبل همیشه زحمت مامان ایر...
29 آبان 1392

هفت ماهگیت مبارک

روزهایکی پس ازدیگری به پایان می رسند.....                                                     ودرپی روزهاعمرمن ....                                                          &n...
20 آبان 1392

دومین مرواریدآتریسا

توباشی من قدم به قدم فدایت می شوم توباشی ازتک تک لحظه های دلتنگی جلومیزنم توباشی به تمام درهای بسته دهن کجی می کنم ,به بن بست ها,به تمام خیابانهایی همه بایک نام دوست دارم توباشی ومن نشانی هاراگم کنم راه خانه راهم ندانم تاهمه بفهمند برای من کم حواس خانه آنجاست که توباشی ومن قدم به قدم فدایت شوم..................... سلام جیگرگوشه من .سلام لوس بابا,نفس بابا,دردونه بابا,حال واحوال من وبابات باشیرین کاریهات خوب خوبه الهی مامان فدات بشه که روزبه روزشیرین ترمی شی ,الهی مامان فدات بشه که دیشب تاصبح درست نتونستی بخوابی وحالامتوجه میشم که دومین دندونت دراومده (مبارکت باشه گل سرخ...
18 آبان 1392

آتریساواولین محرم

سلام زیبای من,حالت چطوره؟ این روزایه کم هواسرشده ومابخاطرشماکمترازخونه میایم بیرون من دوران مرخصی زایمانم تموم شده ولی بخاطرشماهنوزآمادگی سرکاررفتن به شکل دایمی روندارم دیروزرفتم بامدیرم صحبت کردم بنده خداتواین 1سال خیلی باشررایط من راه اومده اون ازوضعیت بارداریم که پاره وقت رفتم اونم ازشرایط الانم که نمی تونم برم خلاصه اینکه تاعیدوقبول کردکه بصورت پاره وقت برم وکاراموتوخونه انجام بدم دیگه بعدازعیدشما1ساله شدی وان شااله بتونم بصورت کامل کارمودنبال کنم آخه مشکل اصلی وابستگی که شمابه من داری واین یه کم جفتمون روداره اذیت میکنه مخصوصاوقتی میخوای بخوابی ,اگه شیشه یاپستونک میخوردی مشکل اصلیمون حل میشد امروزروزچهارم محرمه وهمیشه ا...
17 آبان 1392

اولین مرواریدآتریسا

سلام ماه پیشونیم حالت چطوره ؟ اگه ازاوضاواحوال مامان میخوای بدونی انققققققققققققققققققققققققققققدرخوبم که دارم غش می کنم می خوای بدونی چرا؟ سلام سلام صدتاسلام                 من اومدم بادندونام میخوام نشونتون بدم                   صاحب مرواریدشدم یواش یواش وبی صدا                 شدم جزئکباب خورها آتریساداره یه دندون         ...
4 آبان 1392

اولین حرکت روبه جلو

سلام بهارنارنجم میدونی چرابهارنارنج ؟چون بهارنارنج عطرخیلی خوبی داره .توام بااومدنت ,عطر خوبی روبه زندگی مادادی .بوی زندگیمون بوی عشق ومحبت میده واینهاهمه ازوجوددردانه ای است ازجنس بلوربنام آتریسا آتریسایی که این روزاشده نبض زندگی ,قلب زندگی وچشم وچراغ خونه مامان وباباش ,پس هزاران هزارن بارسپاس وشکرازوجودپربرکتش توی زندگیمون به خانه ها صدای شادمان کودکان                                           ترانه بهارزندگیست ب...
28 مهر 1392

واکسن 6ماهگی

سلام تک ستاره قلبم . همه احساس من تقدیم به توکه بهترین هدیه هستیم هستی وبرای من همه چیز بی توهیچ است ,من دررویاهایم به دنبال تومی گشتم ,می دانستم که بی تویک تکه ازپازل زندگیم ناقص است ,یقین داشتم که تومی آیی وزندگی من راکامل ترمی کنی توآمدی وخوشبختی زندگی من دوبرابرشداکنون شش ماه اززمینی شدنت گذشته وهرروزکه بزرگترشدی جایگاه دوست داشتنت درقلب من وبابات بزرگتروبزرگترشد به طوری که همه چیز شدتو......حالامی فهمم وقتی میگن یه مادرلقمه روازدهن خودش درمیاره وبه بچه اش میده یعنی چی؟حالامی فهمم وقتی میگن مادروپدرازهمه چیزشون میزنن بخاطربچشون یعنی چی ؟ حالامی فهمم وقتی میگن چقدرشب تاصبح ,صبح تاشب بیدارموندیم تابچشون راحت باشن یعنی چی؟ ن...
20 مهر 1392

تولدبابایی-روزکودک-تولدمامان نفیسه

بهارمن تویی چه فرقی می کندکه تقویم روی میز پایان پاییزاست ویاآخرزمستان ویاهروقت دیگر سلام ماه قشنگ ,سلام دخترزیبارو.حالت چطوره ؟ این روزادیگه برامون شدی مثه عروسک .قشنگ میشه باهات بازی کردتوهم باخنده های قشنگ ونازت ماروکوک میکنی دیگه کم کم داری همه رامیشناسی ولی خوشم میادکه اهل غریبی کردن نیستی ,بغل همه میری ,گریه م نمی کنی فقط بدونی که طرف مقابل بغلت میکنه برات کافیه (عاشق بغل شدن وبیرون هستی ) وقتی میخوام لباسای بیرون تنت کنم انگارمتوجه میشی کیف میکنی ,اگه دیگه بریم خیابون که هیچی انقدرباتعجب وخوشحالی به ماشینا,آدمانگاه میکنی که من وبابامرتضی روبه ذوق درمیاری بابامرتضام به محض اینکه ازسرکاراومدمیگه :دخ...
17 مهر 1392

اولین روزغذاخوردن

سلام عزیزمامان وبابا.حال وحوال جیگرطلامون چطوره؟ امروزدرکنارمامان ایران خیلی بهت خوش گذشته بود چون درنبودمن به شمابرای اولیه بارحریره داده بودوشمابسیارخوب استقبال کرده بودی ازسرکارکه اومدم دیدم اصلااحساس گرسنگی نمی کنی وراحت خوابیدی علت روکه پرسیدم مامان باخنده گفت که چیکارکرده خوب دیگه کم کم وقتش بودکه شماغذاخوردنویادبگیری .... تازه این روزاهم که شیرخوردنت ووزن گیریت زیادتعریفی نیست ,چه بهترکه سرکاررفتن مامان بهانه شدبرای شروع غذاخوردن شما(نوش جونت عزیزمش) واما شرح حال کارهای جدیدی که یادگرفتی: موقع لاستیکی کردن خودتوبلندمیکنی تامن لاستیکی روبزارم زیرت (الهی فدات بشم باهوش من) موقع لباس درآوردن به یقه ات که می رسه ...
23 شهريور 1392